جدول جو
جدول جو

معنی ابن عبدکان - جستجوی لغت در جدول جو

ابن عبدکان(اِ نُ ؟)
محمد. کاتب طولونیه. مترسلی فصیح بوده و کتاب دیوان رسائل کبیر از اوست. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ عَ)
ابومحمد عبدالمجیدبن عبدون اندلسی. شاعر و محدث. وفات او به سال 529 ه. ق. او رازدار بنی افطس بود ازجمله متوکل عمر. و به سال 500 صاحب السر علی بن یوسف مرابطی گردید. وی را اشعاری رائق و منشآت بلیغ بوده و قصیدۀ رائیۀ او در مرثیۀ یکی از بنی افطس مشهور و از امهات قصائد است. و گروهی از بزرگان ادب را بر آن شروحی است، ازجمله جمال الدین ابن الجوزی و اسماعیل بن احمد بن اثیر و غیرهما
لغت نامه دهخدا